بین امام خمینی و قذافی نامه‌هایی رد و بدل شده است که خواندن آنها بعد از گذشت این همه سال جالب و عبرت آموز است. امروز مرور دوباره این نامه‌ها به خوبی تفاوت راه، هدف، مکتب، جهان‌بینی و حتی شعارهای این دو مرد را نشان می‌دهد و همین‌طور عزت و عظمت امام و سرنوشت فلاکت‌بار و تحقیرآمیز قذافی را.

همچنین گذشت زمان ثابت می‌کند که امام چگونه محکم و استوار بر سر آرمان‌هایش ایستاد؛ و قذافی چطور علی‌رغم همه شعارها و ادعاهایش مبنی بر ایستادگی در مقابل استکبار و استعمار، صهیونیست‌ها و دشمنان اسلام،  به دوست صمیمی همان‌ها تبدیل شد.

تنها نامه قبل از انقلاب امام به قذافی مربوط به تاریخ 26 مهر 1357 است که به ماجرای ناپدید شدن امام موسی صدر اشاره دارد: «پس از اهداى سلام و تحیت؛ قضیه جناب حجت الاسلام آقاى صدر به شکل معمایى مرموز درآمده است. بستگان ایشان پس از بررسى مى‏گویند در لیبى هستند. چون جناب ایشان مورد احترام و محبت روحانیون و دیگر جناحها هستند و این امر موجب نگرانى آنهاست مقتضى است در آن اهتمام نمایید. و از دولت خودتان بخواهید ما را از سلامت ایشان و محل اقامتشان مطلع نموده نگرانیها را رفع کنند» (صحیفه امام، جلد چهار صفحه 45)

قذافی بعد از انقلاب نامه‌های متعددی را به مناسبت‌های مختلف (پیروزی انقلاب، سالگرد پیروزی انقلاب، شهادت شهیدان مطهری، رجایی، باهنر، صدوقی، فرماندهان نظامی، زلزله بافت کرمان و …) به امام نوشت. وی چند روز پس از انقلاب با فرستادن نخست وزیرش به ایران حتی خواستار سفر خود به ایران جهت دیدار با امام خمینی شد که البته موفق نشد!

امام در تاریخ هفتم اسفند 57 در دیدار با عبدالسلام جلود نخست وزیر وقت لیبی ضمن اشاره به قضیه امام موسی صدر گفت: «ما نگران سرنوشت امام موسى صدر هستیم و می‌خواهیم به محض بازگشت به لیبى به سرهنگ قذافى بگویید هر چه زودتر در مورد سرنوشت امام موسى صدر رسیدگى کند.» امام همچنین در پاسخ به تقاضاى قذافى برای سفر به ایران گفتند: «من فعلًا به قم می‌روم و این دیدار را به زمان دیگرى موکول کنید!» (صحیفه امام جلد 6 صفحه 257)

اظهارات امام در پاسخ به هیات لیبیایی نارضایتی قذافی را در پی داشت. قذافی دو ماه بعد دوباره جلود را به همراه‌ نامه‌ای به ایران فرستاد و به صراحت از عدم تحقق دیدارش با امام گلایه کرد که نشان می‌دهد این مساله تا چه اندازه برای او اهمیت داشته است. این نامه البته حاوی نکات جالب دیگری هم است که به خوبی نشان‌دهنده روحیات و عقاید قذافی است (از جمله منت‌ گذاشتن به خاطر حمایت از انقلاب اسلامی، ادعا و بزرگنمایی نقش خود در پیروزی انقلاب، اشاره به کتاب سبز و شعارهای سوسیالیستی و …)

چهارم اردیبهشت 58 عبدالسلام جلود مجددا با امام خمینی ملاقات کرد. امام در این دیدار گفت: «قضیه‌‏اى که براى ما و علماى ایران و سایر اقشار به طور معما درآمده است این فاجعه آقاى صدر است. من و علماى ایران براى این فاجعه بسیار متأثر هستیم، و این براى ما یک معمایى است که این معما حل نمی‌شود الّا به دست دولت لیبى. ما این معما را می‌‏خواهیم که برادر ما «معمر» و دولت حل کنند و ناراحتی‌هاى ما را به اتمام برسانند. من کراراً به وسایطى این معنا را تذکر دادم لکن الآن نیز اکیداً تذکر می‌‏دهم که این معنا در شَعْب ما و در بین علماى ما انعکاس سوئى دارد؛ و من میل ندارم که بین ملت ما و دولت شما یک سوء تفاهمى باشد. من از شما می‌‏خواهم که این معما را حل کنید و موجب راحتى ما را فراهم کنید»

 پس از سخنان امام... جلود ادعا کرد که امام موسی صدر از لیبی به ایتالیا رفته است. وی با پررویی تمام اظهار داشت که امام خمینی آخرین کسی است که مساله ربودن موسی صدر را به لیبی نسبت می‌دهد! جلود همچنین از امام خواست که برای رفع اتهمات از لیبی به آنها کمک کند که امام در پاسخ گفت: «بگویید مقصود من این نبود که به شما یا به دولت شما تهمت بزنم. مقصود من این بود که شما قدرت دارید که در این ممالکى که نزدیک شماست و ایشان رفته‏‌اند در آنجا- به قول شما (ایتالیا) – در آنجا فعالیت بکنید و این معما را براى ما حل کنید»

جلود مجددا مدعی شد که دشمنان قصد دارند از قضیه امام موسی برای جلوگیری از دیدار قذافی با امام خمینی استفاده کنند! وی از سوء استفاده دشمنان اسلام و استعمار از قضیه اختلاف ایران و لیبى سخن گفت و اینکه امام موسی صدر برای دشمنان اهمیت ندارد و آنها مخالف انقلاب اسلامی هستند.

امام پس از شنیدن سخنان جلود پاسخ داد: «بله، من هم این معنى را می‌‏دانم لکن مهم این است که یک سوء‌تفاهمى بین ملتها و دولتهاى اسلامى نباشد و وحدت اسلامى همیشه محفوظ باشد و همه مسلمین با هم برادر باشند. و اینکه در این معنا طرح کردم، براى این بود که همین سوء تفاهم به واسطه فعالیتى که شما براى تحقیق این مطلب بکنید، رفع بشود و بین دولتین و ملتین تفاهم صحیح حاصل بشود؛ و این تهمتها را- اجانب که می‌‏خواهند بین دولتها و بین ملتها تفرقه بیندازند- آنها را خنثى کنید، تبلیغات آنها را.» (جلد 7 ص 117)

متن مذاکرات امام و جلود

البته جلود چند روز بعد ضمن سخنرانی در مجلس یادبود شهید مطهری در قم مدعی ترور امام موسی صدر توسط صهیونیست‌ها به همان شیوه ترور علی شریعتی و مرتضی مطهری شد! ظاهرا سخنرانی او بدون هماهنگی با مقامات کشورش بوده چون یکی دو روز بعد، مدیر تبلیغات خارجی لیبی ضمن تکذیب اظهارات نخست وزیر لیبی، مدعی شد که امام موسی صدر ترور نشده بلکه قطعا از لیبی خارج شده و به ایتالیا رفته است!

مدیر تبلیغات خارجی لیبی همچنین خواستار سفر هیاتی از ایران به لیبی برای پیگیری وضعیت امام موسی صدر شد. ظاهرا تفاهم‌نامه‌ای هم به این منظور بین دو طرف امضا شد که البته طبق خاطرات صادق طباطبایی، این سفر به خاطر اعتراض آیت الله منتظری لغو شد!

ادعای جلود درباره ترور امام موسی صدر

تکذیب ادعای جلود از طرف لیبی!

امام خمینی همچنین در پاسخ به نامه قذافی بدون اشاره به درخواست ملاقات او، رهنمودهایی را ارائه کردند که نشان از تفاوت دیدگاه و عقیده امام و قذافی دارد. امام ابتدا ادعای قذافی را مبنی بر نقش لیبی در پیروزی انقلاب اسلامی ایران اینطور پاسخ داد: «ملت شریف ایران همچون برادران اسلامی صدر اسلام و عصر وحی با فقدان سازوبرگ جنگی و با دست تهی ، لکن با قدرت ایمان و ایثار خون و فداکاری در راه اسلام و سبقت به شهادت در راه هدف به پیروزی رسید و دشمنان مستبد و مستعمر ومستثمر را از صحنه خارج و در زباله دانی تاریخ دفن کرد. این اسلام و عقیده بود که ما راپیروز کرد»

ایشان در ادامه نکته‌ای را به قذافی گوشزد کردند که در حقیقت سرنوشت شوم قذافی هم عمل نکردن به همین نکته است: «پشت کردن به تعالیم عالیه اسلام و روى آوردن به غرب و شرق، مسلمین را با قریب یک میلیارد جمعیت و مخازن بسیار غنى تحت سیطره اجانب درآورده و شعائر و مخازن آنها را به باد داده است. شما دیدید و ما هم شاهد بودیم که وحدت کلمه یک ملت شجاع ولى ضعیف با اعتماد به اسلام و خداى تعالى موجب غلبه بر غولهاى بین المللى شد و دست همه استعمارگران را قطع نمود. پس مسلمین باید براى به دست آوردن استقلال و آزادى این کلید پیروزى را به دست آورند و براى وحدت کلمه کوشش کنند. این شما سران دولتها هستید که باید این فکر اسلامى را تعقیب کنید و دست از دشمنى و مخالفت با برادران خود بردارید. مسئولیتهاى دولتهاى اسلامى در پیشگاه خداى توانا و در پیشگاه ملتها بسیار بزرگ است. دولتهاى اسلامى باید دولت مصر را در این خیانت بزرگ که به اسلام و مسلمین نموده است به جاى خود بنشانند و با آن قطع رابطه کنند. ملت مصر باید دست این خیانتکار را از کشور خود قطع کند و ننگ سرسپردگى به امریکا و صهیونیزم را از ملت بزدایند. من به دولت دستور دادم که با مصر قطع رابطه نماید. ما دست برادرى به تمام ملتهاى اسلامى مى‏دهیم و از تمام آنان براى رسیدن به هدفهاى اسلامى استمداد مى‌کنیم.»

برای مشاهده تصویر و متن نامه قذافی و پاسخ امام در کیفیت بهتر کلیک کنید

البته قذافی یک بار هم به بهانه موشکباران شهرهای ایران و عراق به امام نامه نوشت و خواستار عدم مقابله به مثل ایران شد! امام خمینی در پاسخ نوشتند: «جناب آقاى سرهنگ معمر قذافى، رهبر جماهیر عربى لیبى السلام علیکم و رحمة الله. ضمن اعلام وصول نامه شما که خواستار توقف حمله به شهرها شده بودید، تذکر این نکته را لازم می‌‏دانم که حمله به مناطق غیر نظامى هیچ گاه مورد نظر نبوده و نیست و اکنون هم نمی‌‏خواهیم مناطق غیر نظامى و مردم مورد هجوم قرار گیرند. ولى قریب به چهار سال است که تحت فشار حملات موشکى عراق هستیم، و آن را تحمل کردیم. اما مقامات جمهورى اسلامى ایران على رغم میلشان چاره‏اى جز مقابله به مثل را ندیدند و با داشتن قدرت هرگونه مقابله، به محض درخواست سازمان ملل متحد، دولت جمهورى اسلامى ایران توقف حمله به مناطق مسکونى را پذیرفت. لکن در طول این مدت موارد نقض توافق از طرف عراق به کرّات مشاهده شد که مورد تأیید ناظران آگاه و بیطرف می‌باشد. طى چند روز اخیر دنیا شاهد موشک باران عراق علیه مناطق غیر نظامى ایران بوده است. دولت جمهورى اسلامى ایران از آنجا که از ادامه این امر در رنج است، پیشنهاد دبیر کل سازمان ملل را مبنى بر توقفِ زدن مناطق غیر نظامى را پذیرفت ولى عراق زیر بار نرفت و به حمله به مناطق غیر نظامى ادامه داد . در حال حاضر، همان گونه که بارها مقامات جمهورى اسلامى بیان کرده و اعلام داشته‏‌اند هر لحظه که حملات عراق به مناطق غیر نظامى قطع شود، ایران با کمال خوشحالى اقدام به مقابله نخواهد کرد. شما اطمینان داشته باشید پیشنهاد شما کاملًا مورد تأیید بوده و دولت ما آن را می‌‏پذیرد.» (جلد 18 ص 522)

کاملا با ربط: امام موسی صدر و مخالفان ایرانی او

ahestan.ir