جملهای که سالهاست دشمنان نظام در فضای مجازی از مرحوم طالقانی منتشر می کنند همان تیتر معروفی است که «آیت الله طالقانی گفت:در مورد حجاب اجبار در کار نیست!» جمله ای که دشمنان بارها و بارها از آن بر ضد نظام استفاده کرده اند ولی براستی چرا این جمله بیان شد
پاسخ دختر آیت الله طالقانی در مورد جمله پدر
با کمی توجه و دقت در آیات حجاب متوجه میشویم که آیه سی و یک سوره نور خطاب به مومنان است. اول آیه «قل للمومنات ……» گفته شده و نه «قل للمسلمات ….» این نشاندهندهی این مطلب است که مومن بودن با مسلم بودن تفاوت دارد. مومن بودن بعد از مسلمان بودن است. چنانچه در آیه چهارده سوره حجرات ذکر شده: «بگویید ما ایمان نیاوردیم ولیکن اسلام آوردیم … و ایمان به قلبهایتان وارد نشده …»
این مقدمات را ذکر کردم تا وارد این مطلب شده و بگویم: رعایت حجاب بستگی به درجه ایمان افراد دارد و هیچ اجبار و تحمیلی برای افراد نباید باشد، زیرا هرچه اعتقادات و بینش فرد نسبت به دین بیشتر باشد فرد در رعایت موارد دیگر دینی هم توجه و دقت لازم را مینماید.
بله این مطلب در آن زمان پخش شد و عین صحبت مرحوم پدر بود و اما دلیل خاص آن تجمع عدهای در امجدیه و اعتراض به اصل مسئله حجاب بود و در کنار آن نیز سوء استفادهی افرادی خاص که برای تضعیف انقلاب به خانمهای بیحجاب حمله کرده و این کار را به انقلاب نسبت میدادند و در آن شرایط زمانی مرحوم طالقانی این صحبت را فرمودند و هدف هم این بود تا موضع انقلاب را نسبت به کسانی که به خانمها حمله کرده و با این کار انقلاب را زیر سئوال میبردند، روشن نمایند.
توضیحات بیشتر و کاملتر
سئوال: آیا در این گفتار آیت الله طالقانی اجباری نبودن حجاب اثبات نمی شود:« حتی برای زنهای مسلمان هم در حجاب اجباری نیست چه برسد به اقلیت های مذهبی … ما نمی گوییم زنها به ادارات نروند و هیچ کس هم نمی گوید … زنان عضو فعال اجتماع ما هستند … اسلام و قرآن و مراجع دین می خواهند شخصیت زن حفظ شود ... هیچ اجباری هم در کار نیست. مگر در دهات ما از صدر اسلام تا کنون زنان ما چگونه زندگی می کردند؟ مگر چادر می پوشیدند؟ … کی در این راهپیمایی ها زنان ما را مجبور کرده که با حجاب یا بی حجاب بیایند؟ اینها خودشان احساس مسئولیت کردند. اما حالا اینکه روسری سر کنند یا نکنند باز هم هیچکس در آن اجباری نکرده است. کیهان 20 اسفند 1357»
پاسخ: قبل از بررسی موضوع
اصلی مطرح شده، لازم است مباحثی مقدماتی صورت گیرد. اصولاً دین یک امر
اجباری نیست به این معنی که نمیتوان با اجبار یکی را متدین به دیانت نمود.
اما اگر کسی این افتخار را کسب کرد که متدین به دین باشد لازم است که به
لوازم آن نیز متعهد باشد. چرا که عدم توجه به اجزاء یک مکتب به معنی تمسخر
آن خواهد بود. حجاب و رعایت حریم و حرمتها چه برای زنان و چه مردان یکی از
مؤلفههای دین اسلام است که التزام به آن به معنی قبول و التزام به مسائل و
احکام آن نیز هست.
تا آنجا که مطالعات نگارنده، نشان میدهد در دین
اسلام که به عنوان دین مدارا مطرح است، هیچگاه فرد در انجام اعمال دینی
مورد اجبار قرار نمیگیرد. زیرا بر این اساس که اعمال به واسطه نیات مورد
پذیرش واقع میشوند، انجام اوامر و تکالیف الهی لازم است با نیتی خالص و
برای خدا صورت گیرد در این مفهوم، هیچ جایی برای اجبار باقی نمیماند.
نمیتوان فرض کرد که عملی برای رضای خدا و خالصانه باشد همراه با اینکه
فرد در انجام آن اجبار بیرونی داشته باشد.
نکته دیگری که در اینباره
لازم به ذکر است؛ احکام اسلامی دو گونهاند: احکام اجتماعی و احکام فردی و
شخصی. در بخش احکام فردی هیچکس را نمیتوان به انجام آن مجبور کرد. اما در
بخش احکام اجتماعی همانند احکام اجتماعی دیگر مکاتب و اندیشهها لازم است
ضمانت اجرایی وجود داشته باشد. یعنی انجام عمل برای رسیدن به اهداف اجتماعی
یک اندیشه لازم و ضروری است و از تک تک شهروندان یک نظام سیاسی خواسته
میشود نسبت به انجام آنها احساس تکلیف کنند ودر برابر سرپیچی از آنها
مجازاتهایی نیز در نظر گرفته میشود.
حکم حجاب در اسلام دارای دو بعد
فردی و اجتماعی است. در بعد فردی هیچگاه افراد را مجبور به انجام عمل
نمیشوند، یک زن در محیط شخصی و خصوصی خود توسط جامعه یا نظام سیاسی، مجبور
به رعایت پوشش نیست و تنها احساس تکلیف دینی خود وی باعث این رعایت است.
اما در هنگام حضور در فعالیتهای اجتماعی، به منظور تضمین سلامت جامعه و
توجه به نقش والای زنان در اسلام، حریمی برای در امان بودن شخصیت جنسی زنان
و سلامت معنوی جامعه، در نظر گرفته میشود یعنی حضور زنان در جامعه لازم
است همراه با پوشش اسلامی باشد و این امر تنها اختصاص به زنان نیز ندارد.
این امر علاوه بر اینکه یک حکم اسلامی در نظر گرفته میشود یک قانون نیز
هست که لازم است برای رعایت نظم در جامعه، توسط شهروندان جامعه رعایت شود.
یعنی همانگونه که نظام سیاسی نسبت به اجرای سایر قوانین ضمانت اجرایی در
نظر میگیرد در اینباره نیز به همین منوال عمل میکند.
پس از این مقدمه
نسبتاً طولانی لازم است به مسئله مدنظر شما بپردازیم. آنچه شما از نگاه
مرحوم طالقانی ذکر کردید، نظری است که ایشان در اوائل انقلاب و در دورانی
که جامعه شاهد جدال دو نگرش افراطی و تفریطی در مسائل سیاسی ـ اجتماعی و
حتی دینی بود، ارائه شد. نظر مرحوم آیتالله طالقانی به نظر میآید پاسخی
به هر دو این نگرشها باشد. ایشان از سویی نگرشهای افراطی را در مسئله
حجاب مورد انتقاد قرار میدهند و از سوی دیگر رویکردهای تفریطی را. مضمون
سخن ایشان این است که در مسئله حجاب نه بایستی به ورطه افراط افتاد، عملی
که معدود افرادی در اوائل انقلاب به دنبال آن بودند، و نه از سوی دیگر در
جنبهای تفریطی قرار گرفت که مخالف اصل حجاب و طرفدار اجبار به بیحجابی در
ایران بودند. اینکه ایشان میگویند ما نمیگوییم زنان به ادارات نروند
کاملاً در همین زمینه قابل فهم است که ایشان هم زمان، مبارزهای فکری را با
جریانهای افراطی و غربی در اول انقلاب دنبال میکنند. این نکته را نیز
لازم است مدنظر قرارداد که، ایشان این سخن را زمانی میگویند که هنوز
قوانین کشور تدوین و تصویب نشده است.
نکتهای که در انتهای این گفتگو
میتوان به آن اشاره کرد، اینکه نظرات شخصیتهای مهم و تأثیرگذار، نبایستی
ما را از پویایی اندیشه بازدارد. سخن افراد غیر معصوم هیچگاه به معنای
سخن آخر نیست که نتوان خلاف آن را در نظر آورد. پویایی یک نگرش زمانی صورت
میگیرد که ما سخن بزرگان خود را فهمیده ولی در آن متوقف نشویم. البته نه
به این معنی که بدون هیج مبنای علمی به نقد و انتقاد از دیگران بپردازیم،
بلکه با داشتن صلاحیتهای علمی مناسب به نقد و ارزیابی اندیشهها بپردازیم.
به
این نکته هم باید توجه نمود که بعد از پذیرش اسلام ،التزام به مقررات آن
لازم است،واین صرفاً با الزام بیرونی محقق نمی شود بلکه اعتقاد درونی
والزام بیرونی در مواردی لازم است.وباید بین افراد نا آگاه وهنجار شکن فرق
گذاشت،با هنجار شکنان بر خورد نمود ونا آگاهان را آگاه کرد.
چارقد
http://porseshgarenghelab.blogfa.com