اگر عبارت «خس و خاشاک» را در گوگل جستجو کنید شاید دهها سایت و وبلاگ را پیدا کنید که در یک هماهنگی جالب، خبری را منتشر کرده و روی آن هم حسابی مانور دادهاند که از ریشه و اساس دروغ و کذب محض است. این دوستان عزیز با اشاره به سخنرانی روز یکشنبه دکتر احمدینژاد در میدان ولیعصر تهران، مطابق معمول دست به جوسازی و شایعهپراکنی زده و آنقدر سر و صدا کردهاند که حتی برخی آدمهای منطقی هم اسیر شایعات آنها شدهاند.
دوستان معترض ما اعتقاد دارند که احمدینژاد در میدان ولیعصر تهران به آنها توهین کرده و آنها را برابر با «خس و خاشاک» دانسته است! در راهپیماییهای چند روز اخیر هم حامیان آقای موسوی بطور مرتب شعارهایی را علیه احمدینژاد سر داده و اعتراض کردهاند که «ما خس و خاشاک نیستیم!» حتی استاد بزرگواری چون محمدرضا شجریان هم به این موضوع شدیدا واکنش نشان داده و گفته است «صدای این خس و خاشاک را از تلویزیون پخش نکنید!»
سوال اینجاست که آیا اصلا این مساله حقیقت دارد؟ آیا حقیقتا احمدینژاد به میلیونها ایرانی که به او رای نداده بودند، اینچنین توهین کرده است؟ راستش را بخواهید در روزهای اخیر آنقدر روی این مساله تبلیغ کردهاند که خیلیها واقعا چنین تصوری دارند. من هم با اینکه آن سخنرانی را مستقیما از تلویزیون دیده بودم، یک لحظه دچار شک و تردید شدم و با خودم گفتم نکند این دوستان عزیز واقعا راست میگویند، اما وقتی به اصل خبر و متن سخنرانی احمدینژاد مراجعه کردم، خیالم راحت شد. در اینجا از همه دوستان معترض و منتقد هم خواهش میکنم که انصاف داشته باشند و فارغ از احساسات و تعصبات، این بخش از سخنرانی احمدینژاد را به دقت بخوانند:
«در انتخابات ایران 40 میلیون نفر خودشان بازیگر اصلی و تعیین کننده اصلی بودهاند. حالا چهار تا خس و خاشاک این گوشه ها کاری می کنند بدانید این رودخانه زلال ملت جایی برای خودنمایی آنان نخواهد گذاشت. 70 میلیون ملت ایران و 40 میلیون شرکت کننده در انتخابات همه عزیزند، همه ملت ایرانند و همه همدلند و دولت خادم همه آنان و در خدمت همه آنهاست. رقابت ها به پایان رسید و دوره دوستیها و ساختنها آغاز شد»
همان طوری که میبینید، احمدینژاد در آن سخنرانی چند بار روی آرای 40 میلیونی مردم ایران تاکید و از همه آنها هم بعنوان ملت همدل و عزیز ایران یاد کرده بود. اما در ادامه با اشاره به شورشها و اغتشاشات روزهای اخیر، برای آنهایی که در این اغتشاشات نقش داشتند، از عبارت «خس و خاشاک» استفاده کرد. دلیل ادعای من هم اینست که احمدینژاد دقیقا در این قسمت از سخنانش به سوال یک خبرنگار غربی اشاره میکند و میگوید:«امروز خبرنگاری سوال کرد بعضیها در گوشه و کنار کارهایی انجام میدهند، اغتشاش است، شورش است، اعتراض است، واژههای تندی را بکار برد و من برای او یک مثالی زدم و نتیجه گیری کردم. من به این خبرنگار گفتم شما اشتباه میکنید، ملت ایران یکپارچه است»
حالا سوال من از دوستان معترض اینست آیا احمدینژاد چیزی جز حقیقت گفت؟ آیا شما قبول ندارید که عدهای در گوشه و کنار مملکت، دست به آشوب و اغتشاش زدهاند؟ آیا به نظر شما آشوبگران و اراذل و اوباش، آدمهای محترمی هستند و خس و خاشاک نیستند؟ اگر طبق گفته شما، منظور احمدینژاد از خس و خاشاک، همان حامیان آقای موسوی بود، دیگر چه لزومی داشت که او چندین بار به آرای 40 میلیونی مردم اشاره کند و به آنها احترام بگذارد؟ حالا بالاخره شما خودتان را جزوی از آن 40 میلیون میدانید یا آن 4 تا خس و خاشاک؟!
آنهایی که چنین ادعایی دارند، این جمله احمدینژاد را چطور تفسیر میکنند که در اولین نطق تلویزیونی خود بعد از پیروزی در انتخابات خطاب به مردم گفت: «باید از همه کسانی که چنین حماسه بزرگی خلق کردند؛ چه کسانی که به من رای دادند و چه کسانی که به دیگران رای دادند، تشکر کنم»
قطعا آن اراذل و اوباشی که در روزهای گذشته دست به آشوب و اغتشاش زدهاند، چیزی جز خس و خاشاک نیستند و ما هم به آنها حق میدهیم که از شنیدن این عبارت ناراحت و عصبانی بشوند، اما سوال اینجاست که چرا حامیان آقای موسوی اصرار زیادی دارند این جمله را به خودشان بگیرند؟ مگر میرحسین موسوی دیروز در بیانیهاش به صراحت نگفت حساب ما از آشوبگران جداست؟!
از آدمهای متوهم و دروغگو انتظار چندانی نیست، اما آنهایی که دم از شعور و منطق و عقل و حقیقت و انصاف میزنند، چطور عبارت به این واضحی را نادیده میگیرند و فورا آن «خس و خاشاک» را به خودشان میگیرند؟! آیا درک یک جمله معمولی اینقدر برای بعضی دوستان سخت و دشوار است؟ یا اینکه مشکل جای دیگری است و آنها به خودشان حق میدهند که برای رسیدن به اهدافشان، به هر شیوه و دروغ و شایعهای متوسل شوند.
ahestan.ir